کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع     قالب شعر : مربع ترکیب    

مشـکـل گـشـای کـارهـا باب الحـوائج           ذکــر تـوسّـل های ما بـاب الـحـوائـج

دارد هوای شـیـعـه را باب الـحـوایـج           پیوسته می گوییم «یا باب الـحـوائج»


پر می کـشد دل های ما تا کـاظـمیـنش

امشب عجب دارد تـمـاشـا کـاظمینش

عیسای اهل البیت مـوسـای کلیم است           مانند بـابـایش کـریـم ابن الکریم است

بین دعـاهـایش غـریبه هم سهیم است           بابای سلطان خـراسـان از قـدیم است

دارد دمی مـثـل مسیـحـا کـظم غیظش

عبد خدا می سازد او با کـظم غیظش

از هر بـلایی شیـعـه ها را حفظ کرده           تحت لـوای خـویش ما را حـفظ کرده

در سینه اش عـلـم خـدا را حفظ کرده           اعـجـازهـای انـبــیـا را حـفـظ کــرده

با یک نگاهش زیر و رو شد بُشرحافی

مجذوب حُسن خُلق او شد بُـشر حافی

آری وقــار او وقــار دیــگــری بــود           اکـسـیـر عـلـم او عـیـار دیـگـری بود

هر احـتـجـاجش افـتـخـار دیگری بود           تـیـغ کـلامش ذوالـفـقـار دیـگری بود

مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود

در هرسؤالی پاسخش دندان شکن بود

گلبـرگ های یـاس را پـژمـرده بـودند           از بس که آقا را شکـنـجه کرده بودند

پا را دگـر از حد فـراتـر بُـرده بـودند           رقـاصه ای را پـیـش او آورده بـودند

ذکر الهی را عـجب محسوس میگفت

«سبحانکَ»«قدّوس»«یا قدّوس» میگفت

یک بار نه ... بلکه هزاران بار افـتاد           در لـحـظـۀ بـرخـاسـتـن بـسـیار افـتاد

دسـتـش ز روی شـانـۀ دیــوار افــتـاد           آن لحـظـه یـاد مـادرش انـگـار افـتـاد

زنـجـیرها تاب و تـوانش را گـرفـتـند

یک عـدّه ای نامرد امـانـش را گرفتند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

از هر بـلایی شیـعـه ها را حفظ کرده           زیر عـبـای خـویش ما را حـفظ کرده

اینکه گفته می شود در آخرین باری که امام کاظم علیه‌السلام زندانی شدند چهارده سال طول کشید استناد روایی و تاریخی وجود ندارد بلکه تاریخ صحیح چهار سال است زیرا همانطور که در صفحات ۵۰۷ جلد ۲ اصول کافی و ص ۲۰۶ جلد ۴۸ بحارالانوار و ص ۱۵۳ ج ۳ منتهی الآمال هم آمده است هارون الرشید ملعون در سال ۱۷۹ هجری امام را دستگیر و از مدینه به بصره و سپس به بغداد تبعید و زندانی کرد و امام علیه‌السلام را در سال ۱۸۳ به شهادت رساند که مدت زندانی بودن چهار سال می شود! البته شاید بتوان گفت که مجموع زندان های متعددی که حضرت در ایام خلافت غاصبانه خلفای مختلف در مدت حیات پُر برکتشان رفتند چهارده سال بوده باشد که البته در این خصوص نیز تصریح تاریخی وجود ندارد. جهت اگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

آقای مـا در کـنـج زنـدان چـارده سال           محروم از خورشید تابان چـارده سال

آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال           مثل هزاران سال بود آن چـارده سال

«خلّصنی یارب» گفتنش ازحد گذشته

پـیـداست در زنـدان به آقـا بـد گـذشته

در بیت زیر نیز مغایرت روایی وجود دارد زیرا در روایت آمده است کنیزی را برای امام فرستادند نه زن بدکاره ای را؛ جهت اگاهی بیشتر مراجعه شود به قسمت روایات تاریخی همین سایت

پا را دگـر از حـد فـراتـر بُـرده بـودند           بـدکـاره ای را پـیـش او آورده بـودنـد

مطالب مطروحه در بند زیر مستند نیست و مغایرت روایی وجود دارد لذا خذف شد؛ زیرا بر اساس روایت شیخ صدوق؛ شیخ مفید و دیگران ( کمال الدین ج ۱ ص ۳۷؛ شیخ صدوق عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۹۱؛ ارشاد شیخ مفید ج ۲ ص ۳۰۲، الغیبه شیخ طوسی ص ۳۱، عمدة الطالب ص ۱۸۵، بحارالانوار ج ۴۸ ص ۲۳۴، منتهی الامال ص ۱۵۳۹)  سندی ملعون علیرغم غل و زنجیر کردن حضرت به گونه ای عمل کرده و زهر به امام خورانیده بود که همه فکر کنند امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند و حتی برای این کار افرادی را حاضر می کرد و با مشاهدۀ بدن حضرت که آثار جراحتی بر آن نبود شهادت می دادند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است؛ البته عبارت ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ در صلوات خاصه حضرت آمده که به معنی ساق کوفته شده با حلقه های آهن است نه اینکه پای حضرت شکسته باشد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آقای ما در سینه اش دردی کهن داشت           هر شب نگهبانی پلید و بد دهن داشت

رنگ کبود و زخم هایی بر بدن داشت           از بس که زندان بان او دست بزن داشت

صبرش به زیر تازیانه ها محک خورد

مانند زهرا مادرش خیلی کتک خورد

در بند زیر نیز ضمن اینکه مغایرت روایی وجود دارد شأن و جایگاه اهل بیت هم متاسفانه حفظ نشده است لذا حذف گردید. همانطور که شیخ صدوق و دیگر علما در صفحات ۹۳ جلد ۱ عیون اخبار الرضا و ۳۸ جلد ۵ کمال الدین و ۲۲۷ جلد ۴۸ بحارالانوار نقل کرده اند امام را بر تابوتی قرار داده و بر دوش ۴ شرطه قرار دادند و....، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید؛ ، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید

یک تـخـتــۀ در عهده دار بردنش بود           هر چند که زنجیرها دور از تنش بود

امـا هـنـوز آثــار آن بر گـردنـش بـود           شکـر خـدا که بـر تنش پیـراهنـش بود

دیـگـر سـر او زیـر دست و پـا نیـفتاد

بر دخـتـر او چـشـم خـیـلـی هـا نیفـتاد

شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل شبرنگ نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : غزل

قلبی که به دست غصه ها زنجیر است            مانـنـد هــوای سـامـرا دلـگـیر است

آقــای جــوان شـهــر غــم هـا دیـگـر            از شـدّت ظـلم این زمانه پـیـر است


زخـمی شـده از زهـر، گـلـوی مـولا            زهـری که به بُرّندگی شمـشیر است

یـک مــادر قــد خـمــیـده از راه آمـد            بالای سـرش نشست...اما دیـر است

انـگـار که زخـم چـهـره را می بـیـنـد            چشمان ترش محو همان تصویر است

یک کـربـبـلا عـطـش بـرایش مـانـده            نـوشـیدن آب هـم که بی تاثـیـر است

نـیـمه شب سـامـرا و دوری...انگـار            این غصه به آه هرشب من چیره ست

ما را به دعـای خیر خود مهـمان کن            آقـا نـفـس حـق شـمـا اکـسـیـر اسـت

: امتیاز

شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : محمد بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تنهـا نه اینکه بر تن تو جـامۀ عـزاست           حتی سیـاه پوش غمت سُـرّ من رئاست

غم، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر           با چـشم هـای دائـم الأشـک تو آشنـاست


تنهـا، غریب، گـوشـۀ سـرداب خـانه ات           بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست

ایـن روزهـا اگـر کـه نـداریـد زائــری           ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست

انــگــار مــاتــم تــو تــمـامـی نـدارد و           هر روز، سینۀ تو به یک داغ مبتلاست

تـو سـوگـوار خـانـۀ آتـش گـرفــتــه ای           اما شکستن تو در این داغ، بی صداست

مثل هـمـیـشه آخـر شعـرم رسید و بـاز           دستم به دامن تو و امضای کـربـلاست

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات

شاعر : محمد جواد پرچمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بـود          پاره‌گریبان، بی سر و سامان ‌شدن بود

اول قـرار ما دو تـا قـربــان شـدن بود           رفتی و سهـم من بـلاگــردان شدن بود


یکسال و نیم آتـش‌گرفتن سهـم من بود

تـقــدیــر پـروانه از اول سـوختـن بود

یکسال و نیم از رفتن تو گـریـه کردم           با هـر نــخ پـیـراهـن تو گـریـه کـردم

خیــلــی برای کـشـتـن تو گـریه کردم          با خـنـده‌های دشـمن تو گــریــه کـردم

هرشب بــدون تو هزاران شب گذشته

دیگــر بیا آب از ســر زینب گــذشتـه

آخــر مــرا بـا غــصّــۀ ایّــام بــردنــد           با خــاطـرات سیــلی و دشنــام بـردنـد

بین همان شهــری که بزم عــام بردند          این آخـر عــمـری مرا در شــام بردند

پــروانــه ها خـاکسترم را جمع کردند

از زیــر سایه بستــرم را جـمع کردند

گــفــتــم به عبـدالله که یــاد قَــرَن کــن           کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن

این آخر عـمـری مرا رو به وطـن کن          من را میان کـهـنـه پـیـراهن کـفـن کن

با قــاسم و عبــاسـم و اکـبــر بیــائــیـد

من را بـسوی کــربــلا تـشـیـیـع نمائید

حــالا دگــر بال و پــری دارم، نـدارم           در آتـشـت خــاکــسـتـری دارم، ندارم

من سـایــۀ بــالا ســری دارم، نــدارم           چـیزی به جز چشم تری دارم، نـدارم

آنقدر بین کوچه‌ها بال و پـرم سوخت

والله بـعـد کـربـلا خـاکـستـرم سوخت

بــاور نخــواهی کــرد با اغـیـار رفتم           بـا قلب پــاره بر ســر بــازار رفــتــم

خیـلــی میــان کـوچـه‌هـا دشـوار رفتم          بــا نـاسـزای تــنــد نــیــزه‌دار رفــتــم

یـادم نـرفـتـه دست بر پـهـلـو گـرفـتـم

با کعب نی هـم، ای برادر خو گرفتم

دیر آمدم دیدم سرت دست کـسی رفت           عـمّـامـۀ پـیـغـمـبرت دست کسی رفت

هم یـادگــار مـادرت دست کـسی رفت           دیدم چسان انگشترت دست کسی رفت

هم خـویش را پـهـلوی تو انـداختم من

خود را به ناله روی تـو انـداخـتــم من

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا عبارات بکار برده شده نوعی وهن اهل بیت بود

آنقدر بین کوچه‌ها بال و پـرم سوخت            آنـقـدر بـعـد کربلا موی سرم سوخت

بــاور نخــواهی کــرد با اغـیـار رفتم           بــا چــادر پــاره ســر بــازار رفــتــم

یـادم نـرفـتـه دست بر پـهـلـو گـرفـتـم           با آسـتـیـنـم با چه وضـعـی رو گرفتم

هم یـادگــار مـادرت دست کـسی رفت           هم روسریِ دختـرت دست کسی رفت

هم خـویش را پـهـلوی تو انـداختم من          هم چــادرم را روی تـو انـداخـتــم من

بند زیر به دلیل مغایرت روایی وتحریفی بودن و عدم رعایت شأن امام حذف گردید

یــادم نـرفـتـه دور تو جـنـجـال کـردند           جـمـعـیــتـی را وارد گــودال کــردنــد

آن ده سـواری که تو را پـامـال کردند           دیـدم تـنـت را زنـده‌زنـده چـال کـردند

یادم نرفته دست و پـا گـم کــرده بودم

در گوشـۀ مـقـتـل تو را گم کرده بودم

ذکر سینه زنی وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

یـا زهـرا ببـیـن جـانم بـر لبِ            ســـوز عــالـم از داغ زیــنـبِ

دختـر عزیزت تـو بستـره ای وای ای وای


عـزادار غـم های دلـبـره ای وای ای وای

مـی خونه گـل حـیـدر*** أشهد و دم آخـر*** به یـاد مصیبت هـای بـرادر

وای؛ غریب حسین ــ غریب حسین ــ غریب حسین (۲)

*********************************************

پـیـرهـن حـسـیـن تو آغوششه             هنوز یک صدا توی گوششه

یکی میزنه ناله از عطش ای وای ای وای

یکی میان خیمه کرده غش ای وی ای وای

دل عمّه چه زاره *** میگـه عیـبی نداره *** عموی با وفاتون آب میاره

وای؛ غریب حسین ــ غریب حسین ــ غریب حسین (۲)

*********************************************

وقت رفـتـنه  داره سـوز و آه            یـاد کــشــتـۀ بـیـن قـتــلـگــاه

میگه زیرلب نور عین من ای وای ای وای

لباسات و بردن حسین من ای وای ای وای

سر تو روی نی ها *** کفنت خاک صحرا ***أمون از دل حیدر، دل زهرا

وای؛ غریب حسین ــ غریب حسین ــ غریب حسین (۲)

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای آنکه وجــودم شده بیت الحـزن تـو           غـرق غـم و انـدوه شـدم از مـحـن تو

در آتش هجران تو یک سال شب و روز           چون شمع وفا سـوخـتم از سوختن تو


یک سال نه،یک عمرگذشته است که ازغم                گـریـان شــده ام بـر بـدن بـی کـفـن تـو

در خـلـوت با پیرهن غـرقـه به خونت           مـشـغـول زیـارت شـده ام بـا بــدن تـو

خواهی که بدانی چه رسیده است به زینب           صدچاک شده جان ودل من چو تن تو

آتـش زده یـکـبـار دگـر هـسـتـی مـا را           خـونـی که روان بود ز کـنـج دهن تو

تو لالـۀ خـونـیـنـی و من یـاس کـبتودم           پـرپـر شـده ام از غـم پـرپـر شـدن تـو

همراه بـسی خـاطـرۀ مـردی و ایـثــار           ثبـت است به تـاریـخ پـیام و سخن تو

عمری ست«وفائی» ز مصیبات دل من           بـا آتـش دل سـوخـتـه در انـجـمـن تـو

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

در چـشـم های مـنـتـظرم نا نمانده است          یک چـشـم هم بــرای تماشا نمانده است

از بسکه گریه کرده ام و خون گریستم          اشکی برای دخـتـر زهـرا نـمانـده است


نزدیک ظـهـر و بستـر زینب در آفتاب          جانی ولی در این تن تـنـها نمانده است

چـیزی برای آنکه فـشـارم به سیـنـه ام          جز این لـبـاس کهـنـه خدایا نمانده است

غــارت زده منم که پس از غـارت دلم          زلـفـی بـرای شـانـه زنـهـا نـمانده است

ای شـاه بی کـفـن، کـفـنـم کـن بــرادرم

با دست خـود به چـادر مـشـکـی مادرم

آه از خـیــام شـعـلـه ور و از شراره ها          از خـنـده هـا،هـلـهـلـه هـا و اشـاره هــا

غارتگران پس از تو به ما همله ور شدند          بـسـتـنـد پـیـش مـا هـمـۀ راه چــاره هـا

غـارت شدند جـوشن و پـیـرآهن و علم          حـتـی زخـیـمـه هـا هـمـۀ گـاهـواره هـا

در دستـهـا نـبـود بـه جـز تـازیـانـه هــا         بر پنجه هـا نبـود به جـز گـوشـواره ها

چیزی نـمـانده بود که معـجـر بخوانیش         بر گیـسـوان شعـلـه ور از تکه پاره ها

از بس زدند بال و پر کودکان شکست

از بس زدند چوب تر خیزران شکست

: امتیاز
نقد و بررسی

ارتباط معنایی و عقلانی بین دو مصرع ابیات زیر بسیار ضعیف است

غــارت زده منم که پس از غـارت دلم          زلـفـی بـرای شـانـه زنـهـا نـمانده است

ای شـاه بی کـفـن، کـفـنـم کـن بــرادرم          با دست خـود به چـادر مـشـکـی مادرم

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.ضمن اینکه هم در این بیت و هم در بیت « حـتـی زخـیـمـه هـا هـمـۀ گـاهـواره هـا» جمع بستن صحیح نیست و صرفا بخاطر قافیه آمده که ضعف شعری است

درپیش چشم مادر وخواهر به روی نی         می خـورد تـاب سـر شـیـر خـواره هـا

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات

شاعر : حسین رستمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کسی محـبـت خـود يا که بـرمـلا نـکـنـد           و یـا به طـعـنـه و دشـنـام اعـتـنـا نکـنـد

تـمـام شـهـر ز احـوال من خـبـر دارنـد           قـرار نیست دلـی بـشـکـنـد صـدا نکـنـد


به زنـده ماندن شمع و عــروج پـروانه           کـه آشـنـای کـسـی تـرک آشــنـا نـکـنـد

فـراق بـعـد تو با هیـچ عـاشـقـی دیـگـر           چـنـانکه با دل من کـرده است تا نـکـند

به روی شانه هر کس جنازه ای بردنـد           نـشـد که خـواهـر تـو یـاد بـوریــا نکـند

قسم به دست امامت که خواهرت آن شب          مـحـال بـود بـرای تو جـان فــدا نـکـنـد

تو زنده بودی من هر چـقـدر نـاله زدم           نـشـد که رأس تو را از بدن جـدا نکند

به زیـر تـابش خـورشیـد بستری دارم            چـگـونـه یـار به محـبـوب اقـتـدا نکــند

به پشت گـرمی پـیـراهن تو می میرم            کسی ز سینه ام این هـدیه را جـدا نکند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات

شاعر : سید حمید رضا برقعی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : چهارپاره

یکسال میشود که تو هم پر کشیـده‌ای           من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام
شـایـد به جـا نـیـاوری‌ام آشـنــای من           می‌بینی از فراق تو خیلی شکـستـه‌ام


***
چون آفـتـاب بر لب بـامـم که مثل تو           مانده به زیرصورت خورشید پیکرم
ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعـل تو           لب تشنه مانده‌ام به نـفـسـهای آخــرم

***
بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت           بی تـو پـری برای پـریـدن نمانده بود
صحرای داغ ، پای برهنه ، لباس خشک           نایـی دگـر بـرای دویـدن نـمـانده بـود

***
چندی است رفته قوت دیدن ز دیده‌ام           بنگربه راه رفتن خواهر که دیدنی است
دارم هـنـوز بر تـنـم از آن مسـافـرت          یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی است

***
دل پـاره پـاره از همـۀ طعـنـه‌هایشان          پـایـم هـنـوز آبـلـه دار از شـتــابــهــا
جا خوش نموده بر بـدنم جای سلسله           ردی است بر تـمـام تـنـم از طنـابهـا

***
پیراهنی که خون تو آغـشـته اش بود           هرگز نَشُسته‌ام نرود عطر و بوی تو
دارم هنوز با خودم از کوچه‌های شام           سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات

شاعر : حسین قربانچه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

نه هم دمی، نه مونسی،نه یـار و یاوری           جان دادنم چه سخت شد این روز آخری

یک سال و نیم هست که هِی میخورم زمین                مـثـل کــبـوتـری کـه نـدارد دگـر پــری


گرچه جلال وشوکت من ارث مرتضی است           ارثــیــۀ قــد خــم مـن، هـسـت مــادری

عـبـدالـه ایـن تـن و بــدن خـسـتــۀ مـرا           تا زیر نور و شعـلۀ خـورشید می بری؟

پـاشـو، حـسـیـنـم آمـده رد و بـدل کـنـیم           درد دل و  گــلایــۀ خـواهــر بــرادری

در گنجه لای بقچه،لباسی ست رنگ خون           برخـیـز، بـلکـه مـونس من را بـیـاوری

می خـواهم از فـراق شکـایت کنم به او           درسینه ام غمی است که او هست مشتری

من را زدند، خب به فدای سرت حسین           هر کس رسید، در تو فرو کرد خنجری

سر نیزه ای که بر کمرت خورد روی اسب           بـعـدا کـمـانـه کـرد به کـتـف کـبـوتری

عباس اگر که بود، دگر غـصه ای نبود           دیگـر نـمی دویـد کـسـی پـشت دخـتـری

من زیـنـبــم موی مرا هـیچ کـس نـدیـد           کـردم قـیـام تـا نـخـورد دسـت مـعجری

: امتیاز
نقد و بررسی

زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن حضرت زینب؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

نه هـم دمی،نه مونسی،نه یـار و یـاوری           جان کندنم چه سخت شد این روز آخری

خوش حال باش موی مرا هیچ کس ندید          خوش حال باش دست نخورده است معجری

بیت زیر توهین به اهل بیت است ضمن اینکه تحریفی و دروغ نیز می باشد لذا حذف شد

در شـام و کـوفـه پـا قـدم  دخـتـرعـلی          رونق گـرفت کاسبی شـال و روسری

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد غفور زاده نوع شعر : سرود وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دل پراز شوکت و فرّشد،شب میلادعلى           میـوۀ صبـر ظـفر شد، شب میلاد على

فرشى از بال ملک،روى زمین گستردند          آسمان زیر و زبـر شد، شب میلاد على


سبز پوشان فلک، خـنـده کنان مى‏ گفتند          شب عـشـاق، سحـر شد شب میلاد على

دل که با یاد على، گرد جهان مىگردید          راحت از رنج سفر شد، شب میلاد على

تا سحر زمزمۀ ناد عـلى، بر لب داشت          هرکه زین مژده خبر شد، شب میلاد على

چه مبارک سحرى بود که هر بنده ز خود          تـا خـدا راه سـپـر شـد شب میـلاد عـلى

سرو توحید،که سر به فلک افراخته بود          قد برافـراشـتـه ‏تـر شد، شب میلاد على

مطلع الفجرهدایت، ز افق سر زد و گفت          لـیـلـة الـقـدر دگـر شـد، شب میلاد على

نـور جـاویـد ولایت، به نـبـوت پـیوست          صحبت ازشیر وشکر شد، شب میلاد على

نخل ایمان عـدالت، که برومـنـدى یافت          سبز از این راهگذر شد شب میلاد على

کعبه تنها صدف بود که در قلب کـویـر          دامنش حِجر و حَجَر شد شب میلاد على

زمـزم از زمزمۀ نام ‏عـلــى شد شیرین          ناودان زمزمه گر شد، شب میلاد عـلى

تــازه شد بار دگر، شـیـوۀ ابـراهـیـمـى           سهم بـتـخـانـه تـبر شد، شب میلاد على

دید بتها همه در قبضۀ این بت شکن ‏است          کـعـبـه ‏آیـنـده نـگـر شد شب میلاد على

کعبه میـقـات دل ‏انگیـز خدا جویان بود          قــبلـۀ ‏اهـل نـظـر شد، شب میلاد عـلى

بسکه تأثیرپذیراست از این مژده (شفق)          صاحب حـسـن اثر شد شب میلاد على

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ماهِ مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان          در ولایش آشنا و غـیـر را با ما بـخوان

در توسل شـبّـر و شـبّیر را با ما بخوان          «یا مَن أرجوهُ لکلِّ خیر» را با ما بخوان


با نمازی، با دعـایی از گـنـاهانت برآی

هم‌چنان بنت اسد بر درگه یـزدان درآی

دانهٔ اشـکـی چـنـان آییـنه صافت می‌کند          سـوز آهـی مـحـرم بـزم عـفـافت می‌کند

روبه مسجد کن ببین رحمت طوافت می‌کند          ذات حق دعوت برای اعتکـافت می‌کند

معتکف در مسجد آن‌چه دید جز آن‌جا نبود

اعتکاف هیچ کس چون مادر مولا نبود

مـادری کـاو را ببخشد عالیِ اعلی علی          پـیـش کـعـبـه کس نداند حال او الّا علی

میرسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی          اعـتـکـافـش در حریم کعبه باشد با علی

چون سرآمد اعتکافش،عشق شد مدهوش او

تــا بـرآمـد آفـتــابـی بـود در آغــوش او

ای حرم درباز کن جانانه را در بربگیر          تیرگی بس، شمع با پروانه را در بربگیر

چون صدف این گوهر یکدانه را در بربگیر              خانه را بگشا وصاحب‌خانه را در بگیر

در ز دیوارحرم وا کن، به مردم درببند

خود کمر در خدمت این کودک و مادر ببند

ای حرم! غسل زیارت کن جمالش را ببین          چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین

خط بکش بر روی بت‌ها وخط و خالش را ببین              بر سر دست رسول‌الله مـقـالـش را بـبین

کز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان!

هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان

چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد          از نگاهش عـقـدۀ غـم به پیـمـبر باز شد

شهر علم مصطفی را برجهان در باز شد          حـجـت داور لـبـش با نـام داور باز شد

ای حریم کعبه! بشنو، این ندای دلنشین

آیـه‌های مـؤمـنـون را از امیـرالمؤمنین

اخـتـیـارش بـا خدا و عالمش در اختیار          مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار 

جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار         کاش می‌شد یک علی وین ویژگی‌ها آشکار
این نخواهد شد ولی از مکـتب ایـثار او
کاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : رضا جعفری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

می سوخت در حرارت یک جلوه آفتاب           سر بُرد از خـجـالت خود مـوج زیر آب

دریـا شـنـیـد نـامش و از تـرس آب شـد           خورشید پا برهنه زمین خورد از شتاب


وصفش کسی نگفت وهزاران کتاب شد            سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب

کُلّی است مثل نور،ولی منحصر به فرد           مـجـبـور روشـنـیـم و نـداریـم انـتـخـاب

بنت اسـد رسـیـد و دعـا کرد کـای خدا!           آمد برون ز کـعـبـه مـنـادای مـستـجـاب

کعبه نداشت ظـرفـیـتِ جـلـوه این هـمه            تصویر چون بزرگ ترآمد شکست قاب

ما مست کرده ایم و به معراج می رویم           از کـاسـه هــای لـم یَــلـدِ سـورۀ شـراب

مـا را خـراب بــادۀ تـوحـیــد کـرده انـد           جـمـع نـقـیـض را نـگـر؛ آبـادیِ خـراب

آری بـزرگـتــر ز عـلـی نـیست آیه ای            آری زلال تر ز عـلـی نـیست حـقِّ ناب

سیـمـرغ، بی عـنـایت تـو مرغ خانگی            مـرغی که با ولایت تو پر زنـد، عقـاب

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

شـیـعــۀ مــولا؛ چـهــره خــنــدان است           جــشــن مـــیــلاد، شــاه مـــردان اسـت

آمـده سـرور کـلّ عـالمیـن           آمـده ابـالحـسن ابالحـسیـن


انـشـاءالله بـا ایــن شـعــف

وعـدۀ ما یک شب نـجـف

دسته جـمـعـی همه ایوان طلا           ذکر روحانی یا حـیـدر گوییم

یا علی علی عـلـی را شـادی           قلب ریحانه ی پیغمبر گـوییم

یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)

 *******************************************************************

گـرچـه عـاصـی و، گـر گــنـه کـاریــم           روز وانــفــســا؛ مـــا تــــو را داریـــم

تو شفیع محشری مولامولا            نور وقدر و کوثری مولامولا

بــر هـمـۀ عـالــم ولــی

مـولـود کـعـبـه یا عـلی

کـعـبه بر قـدوم پاکت می نازد           تا ابد به عشق تو دل می بازد

نـور الله الـصـمد حـیــدر مـدد           زادۀ بـنـت اســد حـیــدر مــدد

یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)

 *******************************************************************

مـاه رحـمـت شـد، دل پـر از راز است           بـــاب الـطــاف، ایــــزدی بـــاز اســت

مـهربـان خـدا بـحـقّ عـلیٍ           یــا الـهـنــا بـحــقّ عــلــیٍ

کـن روزیّ این جـمـع ما

هـم نـجـف و هـم کـربـلا

راضی از ما بشود اگـر مولا           این شود رضایت حیّ یـکـتـا

زائر عـرش الـهـی مـیـشویم            با نـوای یا عـلی و یا زهـرا

یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم رعایت قافیه تغییر داده شد

انّ بینی و بین الله                عزّ وَ جلّ ذُنوباً

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد مهدی روحی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

ای نـگـار نـازنـیـن من           ای پــنـاه آخــریـن مـن

ای همیشه صاحب دلم           یا امـیـرالـمـومنـین من


نــام دلـنـشـیـن و پـاک تـو قــرار ما           ای وصـیّ مـصـطـــفـی شـیـر خــدا

ای ولایت تو حکم واجب الـوجـوب           یـا ابـالـحــسـن مــدد یــا مــرتـضـی

ای ایمانم،‌ یا علی مدد *** ای قرآنم ،‌ یا علی مدد *** ای سلطانم ،‌ یا علی مدد

یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)

**************************************************************

تو مـسـیـحـای دل مـنی           حلّ صدها مشکل منی

من گـرفـتـار رخ توام            با فـراقت قـاتــل مـنی

لنگر و ستـون تویی به کـلّ عـالـمـین           مـرد اول بــدر و خـیــبـر و حُــنــیـن

توامیـر و رهبـری و شاه و سـروری          ای نـگـار عـالــمـیـن یا ابا الـحــسـیـن

حیدر مولا؛یا علی مدد***عشق زهرا؛یا علی مدد *** دریاب ما را؛یا علی مدد

یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انبـیـا گشته اند مست جـام حـیـدری           در سما صفدری؛ در زمین دلاوری

تو شفیق پیغمبرانی *** تو به جسم دین عین جانی *** جد مولا صاحب زمانی

ما گـدایان رحمت تو*** جـمـله مـداح هیبت تو*** جـان به قـربان غـربت تو

حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد

یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

حـال دل حـور و ملک گـردیـده عـالی            آمـد بـه دنـیـا حضرت مـولی الـمـوالی

ذکرمحبین، نور و تبارک            میـلاد مولا ، بادا مبارک


بـر کـلّ مخـلـوقـان ولـی آمـد بـه دنــیـا            نـجـل ابـوطـالـب عــلـی آمـد بـه دنـیــا

بادا مبارک مقدم مولود کعبه

**********************

تـفـسـیــر آیـات خــدا؛ آمـد خــوش آمـد            جـان نـبـی مـصـطـفـی آمـد خـوش آمـد

خاک حریمش،فخر وسعادت            قرآن بخواند،وقت ولادت

سیـمـای قـرآن در کـلام اوعــیـان است            نـورعیانش را چه حاجت بر بیان است

بادا مبارک مقدم مولود کعبه

**********************

من که به عـشـق ناب حـیـدر مبـتـلایـم            در اعــتـکــاف کــنــج ایــوان طـلایــم

ذکریا حیدر، اوج عبادات            برمعتکفها،روح مناجات

یا رب به حـقّ شـیـعـیـان مـرتـضـایـی            مـا را نـمـا بـا یــا عـــلـی کـربـبـلایــی

بادا مبارک مقدم مولود کعبه

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

جـشـن مـیـلادِ شـمـس ولایـت شــد            شـادی اهـل ولایت بـی نـهـایت شد

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر


****************************

چـشـم عـالـم شـد مـحـو تـمـاشـایش            خانـۀ کـعـبـه مُـزیّـن بر قـدمهـایـش

عـشـق نـاب او طـعــم عـســل دارد           فـاطمه بنت ِ اسد گل در بـغـل دارد

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

****************************

مــاهِ روی او شـد قـبـلـۀ مــقـصـود            کعبه تا روز ابد نازد بر این مولود

ای هـمـه جـانـهـا بـادا به قـربـانـش            آیه های مـؤمـنـون گـلـواژۀ جـانش

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

****************************

شـکــر للّه کـه؛ بـر او گـرفـتــاریـم            ما تمسّک بر ولای مرتضی داریم

زنــدگـی مــا شـد فــانــی عـشـقِـت            آرزو داریم شویم قـربـانـی عشقِت

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

****************************

با شـهـیـدان ما هـمراه و یکرنگیم             با سعـودی هـا همه آمادۀ جـنـگـیـم

ذکر ِ هر کی با ما یار و همراهه             اشـــهــــد انّ عـــلـــیـــاً ولــــیُ الله

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد زنجانی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

قلب شیعه ها دوباره،غرق شادی وشعف شد         مرغ دل دوباره راهی،سمت ایوان نجف شد

پیرو خـط رهـبــریـم         تا نفس دارم حیدریم(۲)


حیـدر، دلا رو کرده شیدا ***  حیدر، امیر ملک اعلا ***  حیدر، غلامتم به مولا

علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)

*****************************

کاشکی تقدیرم رو آقا از حسین تو بگیـرم         آخـرش بیام و پـای؛ ایـوان نـجـف بمیرم

اهل مـذهب جعـفریم         تا نفس دارم حیدریم(۲)

حیدر، بی کس و بی پناهم *** آخر، تومیکنی نگاهم ***  حیدر، تویی تو پادشاهم

علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)

*****************************

ذکریا علی یا حیدر، شور وحال زندگیمه         ازهمان روزای اول، آب بابای بچگیمه

از غمای عالم بری ام         تا نفس دارم حیـدریـم (۲)

حیدر؛ تو شاهی من فقیرم *** حیدر؛  پیش تو سر بزیرم *** آخر؛ حاجتم و میگیرم

علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

دنـیـای بی‌امــام به پـایـان رسیده است           از قلب کعـبه قـبـلـۀ ایمان رسیده است
از آسمان حـقـیـقـت قـرآن رسیده است           شأن نزول سوره «انسان» رسـیــده است


وقتش رسیده تا به تن قـبـلـه جان دهند
در قاب کعبه وجه خدا را نـشـان دهند
روزی که مکه بوی خدای احد گرفت           حتی صنم به سجده دم یا صـمد گرفت
دست خدا ز دست خــدا تـا سند گرفت           خـانـه ز نـام صـاحب خانه مدد گرفت
از سمت مستجار،حرم سینه چاک کرد
کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد           وقتی عـلـی به خانه خود اعتکاف کرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد           کعبه سه روز دور سر او طواف کرد
حاجی شده است کعبه وسنت شکسته است
با جامـۀ سـیـاه خـود احرام بسته است
از بــاغ عـرش رایـحـه نـوبر آمده‌ست           خورشید عدل از دل کعبه بر آمده‌ست
از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست           حُـسـن خـدای عـزوجل حیدر آمده‌ست
جانِ جهان همین که ازآن جلوه جان گرفت
حُسنش؛ به اتفاق ملاحت جهـان گرفت
ای مـنـتـهـای آرزو، ای ابـتــدای مــا!           ای مـنـتـهی به کوچه‌ی تو ردّ پای ما!
ای بـانی دعـای سـریـع ‌الـرّضـای مـا!           پیـر پـیـمـبـران، پـدری کـن بـرای ما!
لـطـف تو بـوده شـامـل مـا از قـدیـم‌هـا
دستی بـکـش بـه روی سـر مـا یـتـیم‌ها
پشت تو جز مـقـابـل یـکـتــا دو تـا نشد           تیر تو جز به جانب شیـطـان رهـا نشد
حق با تو بود و لحظه‌ای ازتو جدا نشد           خـاک تو هـر کـسـی که نـشـد توتیانشد
ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود»
آری!«به یمن لطف شما خاک زر شود»
ای ذوق حُسن مطلع و حُسن خـتـام ما!           شـیـریـنـی اذان و اقــامــه به کــام مـا!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نـام مـا           «ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما»
این حرف‌های آخرشعراست وخواندنی است
 پای تو هر کسی که نماند نماندنی است

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : حبیب چایچیان (حسان) نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

بر بیت خـدا، نــور و صفای دگـر آمـد            این کیست که در خانۀ حق بیخبر آمد؟

این نورخدایی است که نازل به حرم شد            یا لطف نهان بود وکنون جـلوه گر آمد


مهر است مگر، میدمد از رخنه دیوار؟            مـاه است مگر ،کز افـق کعبه بر آمد؟

سـر الله اعـظـم ، سبب سـجـده بـر آدم             در قـبـلـه گه آخـر، ز پس پرده بر آمد

سـر حـلـقـۀ خـلـقـت،  پدر عالم هستی             سر چـشمـۀ پـایـنـده عـلـم و هـنـر آمـد

حسنی که پراکنده به هر دور و زمان بود             مجموع به یک جا شد و با یک نفر آمد

در بیت اَحد، قدرت حق، پرده برافکند             ازبنت اسد، شیر صفت یک پـسر آمد

محبوب خدا،  نفس نبی، همسر زهرا              معشـوق بـشر، باب شبـیر و شبر آمد

جبریل امین، شهپر خود فرش زمین کرد             چون عرش نشین،خسرو والا گهر آمد

از مـقـدم او، باغ ارم گشت گـل افشان            بر شاخه طـوبی، ز وجـودش ثـمر آمد

افـراشـتـه شد،  پـرچـم پیـروزی قـرآن            کز جانب حق،  آیت فـتـح و ظـفر آمد

آمـد اســـد الله ، بـه هــواداری احــمــد            خـورشـیـد جـمـال نـبـوی را قـمـر آمد

پـویند ره کعبه، به یـادش همه عـشـاق            بوسند حـجـر را چو لـبش در نظر آمد

بی گفته ی او، هر قـلمی نای تهی بود            از قـنـد لـب او، به سـخـنـها شکـر آمد

هر گـز دگـران را نَبـُود جـای قیـاسش            زیرا که عـلی، بر همه ابـرار سر آمـد

گمراه چه آرد پس از این عذر گناهش؟            کز قـبـلـه برون، قـبـلـه نـمای بـشر آمد

برخیز حسان،چنگ به دامان علی زن            اکنون که تو را سایه رحمت به سر آمد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر حیاتی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

نشان آمدنت، روی کـعـبـه حک شده بود         و صبر کعبه که لبریز از ترک شده بود

دوباره کعبه ترک خورد؟! یا سر تو شکافت؟!         از این پدیده ، زمان هم دچار شک شده بود


شکاف کعبه،فدای سرت،چه سرّی داشت؟!           نشان مرگ و تـولد، که مشتـرک شده بود !

در شکسته، لـگـد، گـریـه های در کـوچـه،           غـمـی بـزرگ، به اندازه ی فدک شده بود

: امتیاز